lördag 3 november 2012


آیا تخیل جنسی گناه است؟

شما روزی چند بار به سکس فکر می کنید؟ در فکر و خیال شما، شریک جنسی تان کیست؟ جایی خوانده بودم که آقایان به طور متوسط ساعتی یک بار به سکس فکر می کنند. شاید این تفکرات آن قدر عادی و بدیهی هستند که شما به آنها توجهی نمی کنید. ولی فکر می کنم در این مورد فرق اساسی میان آدم های متاهل و مجرد وجود دارد.
 مجرد ها آزادند هر چند باری که می خواهند به همخوابگی با هر زنی که می خواهند تخیل بورزند. متاهل‌ها هم البته این آزادی را دارند. اما با فرض اینکه یک فرد متاهل از رابطه ی خود راضی است و به زوج خود عشق می ورزد و به هیچ وجه قصد خیانت ندارد، آیا از نظر اخلاقی درست است که تخیل جنسی نسبت به زن دیگری بورزد؟ این نوع تخیل ورزی به طور حتم همراه با لذت است. آیا یک فرد متاهل باید از این لذت خود، احساس گناه کند؟
در حین خواب. بسیاری از افراد، مانند خود من، توانایی کنترل رویاهای خود را دارند. مثلا اگر متوجه شوند که دارند خواب می بینند، می توانند اعمال و رفتارشان را با انتخاب خود تغییردهند. فرض کنید شما این توانایی را دارید و در خواب با فردی به غیر از زوج خود عشق‌ورزی می کنید و با انتخاب خود، به کارتان ادامه می دهید و به اوج لذت فیزیکی هم می رسید. اگر شما متاهل هستید (یا فرض کنید که متاهل هستید) آیا وقتی در این تخیلات غوطه ور می شوید احساس گناه هم می کنید؟ آیا وقتی که از خواب بیدار می شوید هم احساس گناه می کنید؟
وفاداری معمولا یکی از ارکان اصلی هر رابطه ی عاشقانه است. ممکن است وفاداری در هر رابطه تعریف خاص خودش را داشته باشد. برای من، یکی از تعاریف مشخص وفاداری این است که طرفین نباید شریک جنسی دیگری داشته باشند. اگر من با فرد دیگری به غیر از زوج خود همخوابه شوم، به رابطه‌ای که در آن هستم خیانت کرده ام.
با همه تعلق خاطری که به اصل وفاداری دارم اما تا به حال به هیچ چارچوب اخلاقی مشخصی برنخورده ام که بتوانم بر اساس آن به سوال‌های که در بالا اشاره کردم  پاسخ دهم. احساس می کنم جنبه های مختلف شخصیت و شعور و اخلاق در این موارد با یکدیگر درگیر هستند.
شاید سوال اساسی که من در پی پاسخ دادن به آن هستم این باشد که آیا خیال پردازی باید منطبق با چارچوب های اخلاقی باشد؟ یا اینکه، تا وقتی افکار و تخیلات جنسی به جنبه های واقعی و عملی زندگی تاثیر منفی نرساند، ما آزادیم بدون احساس گناه تخیل بورزیم و از آن لذت ببریم؟ به عبارت دیگر، آیا از نظر اخلاقی می توانیم در رویای مان به زوج خود خیانت کنیم و در واقعیت به او وفادار باشیم؟

Cottage Academy


تسلط میکروب ها بر کره زمین

 توقع خوشبینانه ام از علم، تغییرات سریع و دستاوردهای بشری هنوز به اندازه کافی اطمینان حاصل نکرده بود که شنیدم گروهی از دانشمندان اعلام کردند« وقت زیادی نداریم».
بنا به گفته دانشمندان: « حدود ۳ میلیارد سال بعد، حیات از روی زمین رخت خواهد بست. خورشید شروع به بزرگ شدن می کند و با سرعت انرژی اش تمام می شود. دانشمندان مورد نظر البته تصریح می کنند که از یک میلیارد سال قبل از آکه خورشید کاملا  خاموش شود تنها موجودی که قادر به ادامه زندگی است میکروب ها خواهند بود».
«این همه، شاعران،، مومنین و صوفیان ادعا کرده اند که ما به شعور متعالی خواهیم رسید و با ذات طبیعت عجین خواهیم شد و … اما دانشمندان آب پاکی را بر روی هر نوع ایده الیسم ریختند. انها می گویند « در محیط مشابه با اواخر عمر خورشید، همه گیاهان و جانوران قادر به ادامه زندگی نخواهند بود و موجودات پیچیده، یک به یک جای خود را به موجودات ساده تر و در پایان تک سلولی ها خواهند داد.
 اقیانوس ها بخار می شوند و زمین تبدیل به دریاچه های داغ نمک خواهند شد که یا در بالاترین بلندی ها قرا می گیرند یا در دل غارها و در عمق زمین گرد می آیند. در این نوع شرایط، فقط میکروب ها به زندگی بی حرکت و غیرفعال ادامه خواهند داد تا آنکه خورشید کاملا از تک و تا بیفتد».
خوشبینی ذاتی، برای فرار از این تراژدی بزرگ به کمکم می آید و امیدوار می شوم و تخیل می ورزم که شاید تا دو میلیارد سال دیگر، بشر قادر باشد کوله بارش را بردارد و به سایر کهکشانها کوچ کند. اما، دوباره بن بست جدیدی توسط دانشمندان در جلو راه ایده الیستی من قرار گرفت.
دانشمندان ادعا می کنند که به احتمال زیاد،  هر جا که بتوانیم برویم موجودی پیچیده تر از میکروب پیدا نخواهیم کرد و پیدا کردن  سیاره ای شبیهِ موقعیت زمین بسیار نادر است چون:
« ما باید اینطور فکر کنیم که چرخش وجودی هر سیاره به این صورت است که حیات از موجودات ساده شروع می شود و به جانوان پیچیده می رسد و در ادامه آنها نیز با از بین رفتن شرایط ماندگاری هر سیاره و نزدیک شده به مرگ شان، به  سمت ساده شدن و تک سلولی شدن بر می گردند.
بنا براین، اکثر سیاراتی که امکان حیات دارند یا در بخش اصلی شکل گیری حیات ساده هستند و یا در بخش طولانی پایان حیات قرار دارند.  بله، اگر کسی هم باشد و ما ملاقات کنیم بیشترین شانس متعلق به میکروب ها است».
حالا من مانده ام که آیا همچنان با این تعریف که «  زندگی فوران خودجوش دوست داشتنی ها است» به آرزوها و امیدهای زمین کوچک خود دل ببندم یا نه؟ مهم نیست من چگونه می اندیشم چون می دانم به عنوان یک موجود پر سلولی، وسایلی در من ایجاد شده است که ناگزیر خوشبین باشم.


دارويی جديد برای بيماری ام اس

به روز شده:  03:37 گرينويچ - جمعه 02 نوامبر 2012 - 12 آبان 1391
حدود صد هزار نفر در بریتانیا به این بیماری مبتلا هستند
دانشمندان بریتانیایی می گویند یک دارو جدید در جلوگیری از حملات در بیماری ام اس، از بقیه داروهای دیگر "موثرتر" بوده است.
در بیماری ام اس، سیستم دفاعی بدن علیه سیستم عصبی خود وارد عمل می شود و باعث می شود ماهیچه ها از کار بیافتند.
محققان در دانشگاه کمبریج بریتانیا می گویند یک داروی سرطان که باعث از بین رفتن و سپس بازسازی سیستم دفاعی می شود نتیجه بهتری نسبت به داروهای دیگر برای جلوگیری از حملات در بیماری ام اس داشته است.
به همین دلیل نگرانی هایی وجود دارد که شرکت ساخت این دارو حال قیمت آن را افزایش دهد.
حدود صد هزار نفر در بریتانیا به این بیماری مبتلا هستند.
کسانی که به بیماری ام اس مبتلا هستند برای مدت زمانی علائم این بیماری را حس نمی کنند اما این علائم به طور ناگهانی دوباره ظاهر می شوند.
محققان داروی سرطان خون به نام المتوزوماب (alemtuzumab) را که تاثیر مثبتی در تحقیقهای کوچکتر بر بیماری ام اس داشته است را آزمایش کرده اند.
این دارو از افزایش تولید گلبول سفید خون در سرطان خون جلوگیری می کند و در ام اس هم سلول های دفاعی را کاملا از بین می برد و یک سیستم دفاعی تازه می سازد که به سیستم عصبی بدن حمله نمی کند.
دکتر السدیر کلز از دانشگاه کمبریج می گوید: "طبق آزمایشها این دارو موثرترین داروی ام اس است اما درمان این بیماری نیست."
او درباره عواقب استفاده از این بیماری هم هشدار داده است.
استفاده از این دارو می تواند بیماریهای دیگری را در سیستم دفاعی بدن بوجود آورد.
دکتر کلز گفت این دارو می تواند بر بیمارانی تاثیر گذار باشد که معالجه استاندارد بر آنها تاثیری نداشته است.